سجاد فیروزی در روزنامه شرق نوشت: «نگاه یک فوتبالیستی هم هست زنش چادری است، کسی که آدمی باشد که زنش چادری و دیندار باشد اصلاً نمیرود فوتبال را دنبال کند!». این جملهای است که چند وقت پیش از قول فردی مطرح میشود و سروصداها هم به راه انداخته میشوند. برای یافتن فردی که چنین سطحی و کوته بینانهای دارد، کافی است عین آن عبارت را در گوگل جستوجو کرد و به گویندهاش رسید. فردی که اطرافیانش را شهره به سخنرانیهای افراطی میدانند، میکند او را برای خودش نامی به هم بزند. پیشتر هم در مطلبی، برای جلوگیری از دامنزدن به توهم خودبزرگبینی، چنین فردی از بردن نامش صرف نظر کنید و حالا فقط برای اینکه نیاز باشد، بارها به صحبتهای او ارجاع میشود، از نام اختصاری «ح». «ع» برایش استفاد میکنیم.
جمله فوق را «ح». «ع» گفته و همانطور که آنقدر سطحی است که نیاز به واکاوی و بررسی بیشتر ندارد. این اولین باری نیست که او به فوتبالیستها حمله میکند و آنها را آدمهایی فاسد جلوه میدهد که حق بقیه را میخورند و پول اقشار ضعیف را بالا کشیدهاند. نکته جالب اینجاست که تمام وقتش را صرف فعالیت مجازی فوتبال می کند و بعد به نقد همان نوشته های اینستاگرامی فوتبالیست ها در سخنرانی هایش می پردازد. آخرینا هم گفتهاند که فوتبالیستها از مهسا امینی و مردم حمایت میکنند، بلکه آنها به این فکر میکنند که زنان بیحجاب میشوند.
جالب است که این سخنران افراطی، بین فوتبال و دین هم مرزبندی کرده و به این نتیجه رسیده است که کسی به فوتبال میرود، دیندار خواهد بود. حال که تعبیر دین از نظر «ح». «ع» چیست و چه کسی در دایره دینداری او میگنجند، چیز دیگری ندارد. کسی که دوقطبی را در جامعه کنونی دامن میزند و حرفهایش را با صدای بلند و البته بدون تحقیق و تفحص بیان میکند، مشخص میکند، محلی از اعراب نخواهد داشت.
او در جایی دیگر هم درحالیکه سخنانش از یکی از شبکههای استانی به صورت زنده پخش میشود، میزند و میگوید: «این فوتبالیستها تا خِرخره میخورند، همیشه هم غُر میزنند. بالاترین ضریب ثروت را دارند و بالاترین طرفدار و هوادار را دارند، اما یکی از آنها لیاقت شهید نمیشود، چون شهید زندگی نمیکند. فوتبالیست مُصلح اجتماعی نداریم. نگاه نکنید که یک فوتبالیستی هم هست که زنش چادری است، کسی که زنش دیندار باشد اصلاً نمیرود فوتبال را دنبال کند!». این ماهیت «ح». «ع» است؛ کسی که از سخنرانی، دادزدن را آموخته و میتواند بدون سند و مدرک به مخاطبش بتازد. فارغ از اینکه دانش او درباره شهدای فوتبالیست آنقدر نازل است که خیلی از نزدیکانش هم به این سخنان تاختهاند، کسی از او بپرسد اگر شهادت لیاقت میخواهد و شهید 40 سال پیش هم قبول نیست، حالا پشت میکروفن چه میکند و چرا تا به حال در حال باشد. راه جهاد، شهید نشده است؟ او فقط نسخه شهادت را برای بازیکنان فوتبال و چهرههای مطرح سینما میکند.
همانطور که عنوان شد، چنین اظهاراتی آنقدر پیشپاافتاده و بدون تفکر و تعقل است که نیاز به بررسی بیشتر ندارد و حتی سطح آن در حدی نیست که ممکن است انتقادی هم از چنین اظهاراتی کرد. انتقاد موجود، ولی متوجه می شود که به چنین فردی که عامدانه برای دوقطبی و چندقطبی بودن جامعه کار میکند و جامه میدرد، تریبون داده و از او حمایت میکنند. «ح». «ع» آنقدر ادعای بیاساس در این مورد که هنوز نهاد و ارگانی پیدا نشده است تا مسئولیت صحبتهای او را بگیریم. ولی موضوع اینجاست که اگر این سخنران افراطی به جایی وصل نیست، چرا قدرت و توانی برای برخورد با او وجود ندارد؟ چگونه میشود فرد را پشتیبان فرستاد، هزاران نفر را به مخاطب روبهروی او نشاند، صدایش را از تلویزیون پخش میکند و در شبکههای مجازی نزدیک به خود حرفهایش را منعکس میکند و وقتی که ادعاهایش بیاساس ماند، کسی که بازخواستش را پیشقدم کرده است؟ آیا واقعا «ح». «ع» به جای وصل نیست؟ اگر پاسخ مثبت است که چرا نهادی چنین رسما را پیش نمیبرد و اگر هم پاسخ منفی میدهد، چگونه تا فردی نزدیک به مخالفت باشد، دو، سه جملهای میگوید و انتقاد میکند، چندین نهاد و ارگان را برای ریزودرشت با او به صف میکنند؟
اصلا چرا باید راه دوری رفت. چگونه در روزهایی که «ح». «ع» به بازیکنان فوتبال میتازد، حرفهای بیاساس و توهینهای زشت میکند، دوباره جذب و صاحب تریبون میشود، فوتبالیست بسابقهای، چون علی دایی در فرودگاه بازخواست، پاسپورتش توقیف میشود و او را برای معرفی به دادگاه میفرستند؟ علی دایی چهرهای است که بیش از ۹۰ درصد از افراد دنیا، فوتبال ایران را با اسم او میشناسند. ولی آیا «ح». «ع» را مردم محله کناریاش میشناسند؟ چگونه پای برخورد با علی دایی، چهره بینالمللی و پرافتخارترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران که میرسد، اجازه نمیدهد دقیقههای بگذرد و در همان فرودگاه برای توبیخش اقدام میکنند، اما سخنرانی افراطی که مدام در چندقطبیشدن جامعه میدمد، حاشیه امنیت و توان مقابله با او وجود دارد. ندارد؟
تفاوت گفتگوهای علی دایی با «ح». «ع» به خوبی شخصیتها را هویدا میکند؛ اسطورههای سابق فوتبال ایران در تیمهای مردمی و آخرالزمان به دلیل اینکه به جای برخورد با مردم ایران، مشکلاتشان را حل میکنند، بازخواست میشود. ولی «ح». «ع» راه دین و فوتبال را از هم جدا کرده، عجیبترین تمها را به همسر بازیکنان فوتبال میزند و در عین شگفتی خودش را آماده میکند تا در تریب جدید، حملههای تازه به ساختی مشخص طراحی کند. به راستی علی دایی، علی کریمی و بسیاری از چهرههای مردمی فوتبال ایران دستگیری از درماندگان، سیلزدگان و زلزلهزدهها بودند، «ح». «ع» کجا بود؟ طراحی حملات به بازیکنانی که میخواستند در روزهای سخت در کنار مردم باشند؟
آیا «ح». «ع» آمار یتیمخانههایی را که بازیکنان فوتبال ازجمله علی دایی و علی کریمی به آنها کمک کرده و میکنند، دارد، یا مانند نامبردن سه چهره اقتصاددان، از پاسخ درمیماند و درخواست برخورد با پرسشگر را میکند؟ اینها پرسشهایی است که ذهن مردم را آزار می دهد. دوگانگیای که برای آن پایانی نیست. آیا «ح». «ع» از آنهاست که کسی به حرفهای بیاساسش نمیکند، اما با چهرههای مردمی و بینالمللی مثل علی دایی در فرودگاه، بدون فوت وقت، برخورد میشود؟