محتوای این صفحه مغایر با اصول کشور بوده و از دسترس خارج گردید.
محتوای این صفحه به صورت غیر مجاز منتشر شده است.
سلب مسئولیت قانونی نسبت به تمام مطالب درج شده در این صفحه.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«نعمت ریزآبادی از مالک میخواهد به مناسبت عقد قرارداد با نورژیها میهمانیها در ویلایش برپا کند. تمام اعضای شرکت و خانواده آنها به مهمانی دعوت میشوند. مالکی و همسرش سمیرا نقشهای در سر دارند…»
سور قرارداد با نورژیها و مناطق مالکی در ویلای کلاردشت مالکی برگزار میشود. حاج عمو، ناصر، نجفی، اخوان و… همگی همراه خانواده به سمت ویلا میآیند و مستقر میشوند. ناصر در مسیر شمال بدخلقیهایش بر سر مالکی را ادامه میدهد و به زور همسر و پدرش آرام میشود. اما باز هم زخم زبانها و ناراحتیهایش را ادامه میدهد. مالکی نمیتواند خودش را پنهان کند. پول نورژیها به حساب خودش واریز شده است و به حرکت سمیرا قصد پس دادنش را هم ندارد. در این گیر و دار از رفتار سمیرا و حاج عمو هم کلافه است.
هیچگاه نباید به شرطبندی به عنوان راهی برای ثروتمند شدن نگاه کنید.
این پیام به دلیل هک شدن احتمالی صفحه است و توسط مدیر منتشر نشده است.
این سایت هیچ مسئولیتی را در مورد این محتوا نمیپذیرد.
آنها از هر فرصتی برای خلوت کردن استفاده میکنند و از زبان بقیه میشنویم که ظاهراً در گذشته سر و سری هم میشوند و ازدواج سمیرا و مالکی ابتکاری بوده که همسر حاج عمو برای دور کردن سمیرا از شوهرش و مالکی از دخترش زده شده است. مهمانی به پایان میرسد. قرارها برای استخر صبحگاهی و ناهاری که مهمان حاج عمو هستند، میشود و هرکس به اتاقش میرود؛ اما مالکی و سمیرا به اتاق حاج عمو میروند. مالکی حاج عمو را در وان خفه میکند و…
حضرت صادق (ع) میفرمایند: «شرطبندی مانند آتشی است که زندگی انسان را میسوزاند.»
مدیریت هیچ مسئولیتی در قبال این صفحه ندارد.
مسئولیت استفاده از این مطالب به عهده خود کاربر است.
قسمت دوم زخم کاری با هیاهوی بسیار بیشتر به قسمت ابتدایی با فرش قرمز، رونمایی و تعریف و تمجید بسیار منتشر میشود. داستان کار قصههای جذاب و پرکشش است. استرس و شخصیت شخصیت با بازی بسیار خوب جواد عزتی بیننده را نیز در شرایطی برای فشار قرار می دهد. اما همه اینها به نوعی نیستند که مخاطبان جامهها را بدرند و در کوی و برزن از اتفاقی که میزنند، میگویند. زخم کاری در قسمت اول خوب شروع میشود و در قسمت دوم نیز بهخوبی ادامه پیدا میکند، همین. این سریال ابدا یک نقطه عطف در تاریخ سریالسازی ایران و نیست! سریال نسبتاً خوبی است که ایراد و اشکالات خودش را هم دارد.
وقتی صحنه خندههای هیستریک میان سمیرا و حاج عمو را داریم، وارد گفت و گویشان هم میشویم که حرفهای خاص هم نیست. اما راز تاکید میکند که این سکانسها در سکانسی دیگر و از زبان شخصیتهای دیگر بیان میشوند. به این معناست که قصه وجود دارد، قصه جذابی هم هست. اما کار فیلمنامهنویس نوشتن کنش دراماتیک است و کارگردان به تصویر کشیدن کنش که محمد حسین مهدویان در هر دوی اینها ناموفق است. هیچ کشمکشی میان سمیرا و حاج عمو، حاج عمو و مالک، مالک و ناصر، ناصر و حاج عمو و… وجود ندارد.
ناصر در راه شمال صدایش را برای پدرش بالا میبرد و کمی در مقابلش میباشد. اماکن بدون هیچ تکانه خاصی فضا عوض میشود. ناصر معذرتخواهی میکند و حاج عمو خندههای بلند را از سر میدهد! این چه کنش مخدوشی است؟
طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، شرط بندی جرم است.
این مطالب از سوی مدیر سایت تایید نمیشوند.
سلب مسئولیت: مدیر این سایت مسئولیتی در قبال محتوای این صفحه ندارد.
زخم کاری یک تیم سازنده، گروه بازیگران کاربلد و عرصههای باز و بدون رقیب در مقابلش. این تبلیغات عجیب و غریب بیشتر به صورت ضد تبلیغ عمل میکنند و سریال را بیشتر از چشمها میاندازند. محمد حسین مهدویان البته همیشه از این نوع تبلیغات در کارهایش بهره برده است.