این احتمال وجود دارد که دولت ایالات متحده در پرداخت های خود به دلیل امتناع جمهوری خواهان از افزایش سقف بدهی خودداری کند، اکنون واقعی و قریب الوقوع است. در واقع، اوراق قرضه صادر شده توسط برخی شرکت ها کمتر از خزانه داری بازدهی دارند، که نشان می دهد سرمایه گذاران اکنون، مثلاً، مایکروسافت را بدهکار قابل اعتمادتری نسبت به دولت فدرال می دانند.
با نزدیک شدن به فاجعه، مهم است که به خاطر داشته باشید که جمهوری خواهان در اینجا شرور هستند: آنها کسانی هستند که درگیر اخاذی هستند.
دلیل اینکه من این را می گویم این است که مترقی ها نسبت به دولت بایدن به دلیل امتناع از اقدام برای جلوگیری از این بحران خشم زیادی احساس می کنند. و حداقل برخی از افراد در دولت یا نزدیک به آن بیشتر به رد راههای خروج از دام پیشنهاد شدهاند تا حل مشکل. حال و هوای مشخصی از سندروم استکهلم وجود دارد، که در آن گروگان ها نسبت به امدادگران احتمالی خود عصبانی تر به نظر می رسند تا از آدم ربایان خود.
بنابراین من امیدوارم که دولت آنچه را که اکنون میگویم همان چیزی که هست بپذیرد – تلاشی برای مفید بودن.
حداقل سه راه وجود دارد که دولت می تواند در اصل سقف بدهی را دور بزند. اعتراضات به این گزینه ها ظاهراً تکنوکراتیک یا قانونی یا هر دو است، اما وقتی کمی کاوش می کنید متوجه می شوید که آنها واقعاً سیاسی هستند.
اولین استراتژی ممکن صرفاً نادیده گرفتن محدودیت بدهی و اعلام آن بر خلاف قانون اساسی است. اصلاحیه چهاردهم، که می گوید اعتبار بدهی ایالات متحده “نباید مورد تردید قرار گیرد”، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. اما به طور گسترده تر، بن بست سقف بدهی، دولت را در موقعیتی قرار داده است که باید برخی از قوانین را نقض کند – یا قوانینی که هزینه های فدرال را مشخص می کند یا قانون محدود کننده استقراض دولت. در چنین موقعیتی، رئیس جمهور باید انتخاب کند که از کدام قوانین تبعیت کند. چرا باید سقف بدهی در اولویت قرار گیرد؟
من وکیل نیستم، اما پرونده علیه گزینه قانون اساسی را قانع کننده نمی دانم. برخی گفته اند که نکول متمم 14 را نقض نمی کند، زیرا بدهی همچنان معتبر خواهد بود – ما فقط به آن احترام نمی گذاریم. همچنین استدلال شده است که ماهیت پرونده به دلیل جناحی بودن دیوان عالی بی ربط است. بنابراین واقعاً در مورد قانون نیست – بلکه در مورد سیاست است.
راهبرد دوم بهره برداری از یک ماده قانونی عجیب است که به خزانه داری اجازه می دهد سکه های پلاتین را با هر ارزشی که انتخاب کند ضرب کند. این سکه ها را می توان در فدرال رزرو سپرده گذاری کرد و سپس دولت می تواند برای ادامه پرداخت صورتحساب خود از حساب خود پول نقد برداشت کند.
برخلاف آنچه برخی افراد ادعا میکنند، این تورمزا نیست – فدرال رزرو میتواند با فروش برخی از سبد عظیم اوراق قرضه آمریکا، هرگونه تأثیری بر عرضه پول را خنثی کند. و از آنجایی که فروش این اوراق باعث کاهش درآمدهای فدرال رزرو به خزانه داری می شود، تأثیر مالی مشابه فروش مستقیم اوراق قرضه را خواهد داشت. در اصل، قرض گرفتن از در پشتی عادی خواهد بود.
گزینه سوم انتشار اوراق قرضه دائمی است – اوراق قرضه ای که برای همیشه سود پرداخت می کنند اما اصل آن را ندارند و بنابراین ارزش اسمی ندارند. از آنجایی که سقف بر اساس ارزش اسمی بدهی ایالات متحده تعریف می شود، نه ارزش بازار نوسان آن، دشوار است که ببینیم این سقف چگونه می تواند اعمال شود. این یک ایده رادیکال نیست – تاریخچه ای طولانی دارد، به ویژه در بریتانیا، اما در ایالات متحده نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
مهم این است که همه این گزینه ها از نقطه نظر اقتصادی کاملاً بی ضرر هستند و چیزی بیش از راه حل هایی نیستند که به دولت اجازه می دهد به هزینه های قانونی که کنگره اجازه می دهد ادامه دهد.
استدلالها علیه این گزینهها همه در حدسهای سیاسی خلاصه میشود. شاید یک دیوان عالی جناحی گزینه قانون اساسی را رد کند. شاید راهی برای رد کردن زبان به ظاهر واضح مجوز سکه پیدا کند، یا فدرال رزرو در صورت ضرب سکه از پذیرش آن امتناع کند. شاید سوپریمز تعریف جدیدی از حد بدهی ارائه کند (دیدن آن سخت است، اما چه کسی می داند) که اوراق قرضه دائمی را رد کند. یا شاید دولت بایدن در صورتی که رای دهندگان آن را مجازات کنند – یا توسط رسانه های خبری به تصویر کشیده شود – به عنوان کاری غیرمتعارف و متحرک.
اما اینها فقط حدس و گمان هستند. و به یاد داشته باشید، قضاوت سیاسی دولت بایدن در مورد محدودیت بدهی در هر مرحله به طرز فاجعهباری اشتباه بوده است. گزارشها حاکی از آن است که مقامات فکر میکردند با رد هرگونه راهحل، میانهروها و گروههای تجاری را مجبور به مداخله کرده و جمهوریخواهان را مجبور به افزایش سقف میکنند. این اتفاق نیفتاد. آنها هشدارها را نادیده گرفتند که اصرار بر اینکه هیچ گزینه ای وجود ندارد فقط افراط گرایان جمهوری خواه را جسور می کند. انجام داد.
حدس من این است که اگر فشار وارد شود، حتی یک دادگاه عالی حزبی هم حاضر نخواهد بود اقتصاد جهان را به آتش بکشد یا به رئیس جمهور بایدن دستور دهد تا با نادیده گرفتن قوانین مخارج موجود، قانون را زیر پا بگذارد. بله، این یک شرط مخاطره آمیز است – و اقدامات غیرمتعارف ممکن است همچنان بازارها را عصبی کند. اما در این مرحله هیچ گزینه بدون ریسکی وجود ندارد.
به طور واقع بینانه، با توجه به گستاخی دولت تاکنون، من انتظار ندارم که هیچ یک از این اقدامات را انجام دهد مگر اینکه سقف بدهی واقعاً نقض شده باشد و بحران کاملاً بر سر ما باشد. اما امیدوارم کسی در داخل وزارت خزانه داری بی سر و صدا آماده شود تا هر کاری را که لازم است انجام دهد. اگر نه، خدا به همه ما کمک کند.