صادره به تاریخ، صادره در تاریخ، تاریخ صدور: 2023/08/02 – 13:27
از خبرنگاران ویژه ما در قهرمانمراس –در شهر زلزله زده قهرمان مراس ترکیه، مردم محلی و نیروهای امدادی در حال حفاری در میان آوار هستند، برخی با دست خالی، به امید معجزه چسبیده اند و در یک مسابقه دیوانه وار با ساعت به دنبال بازماندگان زلزله های ویرانگر روز دوشنبه هستند – و سرمای تلخ
گروهی از زنان که از لرزش مبهوت شده و از سرمای شدید بیحس شدهاند، دور آتش جمع میشوند، برخی در پتو پیچیده، سایههای بیحرکتی در منظرهای از ویرانه. آنها منتظر خبر فرزند، شوهر یا خواهر و برادری هستند که در زیر دریای آوار دفن شده اند، جایی که خانه هایشان زمانی وجود داشت. دور تا دور آنها، بكهوها از میان آوارها در صدایی از بتن، فلز و گل حفر می كنند.
>> زنده: جستجو برای بازماندگان تشدید می شود زیرا تعداد قربانیان زلزله ترکیه-سوریه به 8000 نفر رسید.
قهرمان مراس در نزدیکی کانون دومین زمین لرزه قدرتمندی قرار دارد که جنوب ترکیه و همسایه سوریه را پیش از سپیده دم روز دوشنبه لرزاند و شهرها و شهرها را در منطقه وسیعی مسطح کرد. تنها در ترکیه، با بیرون کشیدن اجساد بیشتر و بیشتر از زیر آوارها، تعداد قربانیان به بیش از 8500 نفر رسیده است و تعداد مجروحان به ده ها هزار نفر می رسد.
در این شهر پراکنده، با جمعیتی بیش از یک میلیون نفر، به نظر می رسد که ساختمان ها در اثر شدت لرزش از بین رفته اند. مردانی که در گروههای کوچک در سرتاسر خرابهها پراکنده شدهاند، مشغول حفاری در میان آوار هستند، برخی با دست خالی به دنبال بازماندگانی هستند که زیر انبوه بتون، آجر، کاشی و فلز گیر افتادهاند.
“تا حالا همچین چیزی ندیده بودم”
یک زن زیر آوار است. او برای کمک گریه می کند. او می افزاید: «بسیاری از کودکان و خانواده ها در زیر آن دفن شده اند. “این یک فاجعه وحشتناک است. من قبلاً چنین چیزی ندیده بودم.»
کوسون که از جنگ در زادگاهش عراق گریخته است، با وجود دمای یخ زدگی که به زیر صفر درجه سانتیگراد رسیده است، به طور خستگی ناپذیری در میان آوار کار می کند و تنها یک هودی مشکی پوشیده است.
او می گوید: «نیمی از شهر در ویرانه است. من در خیابان بودم که ساختمان ها شروع به انحراف کردند. بچه ها را دیدم که روی زمین افتادند. وحشتناک بود.»
کوسون، مردی تنومند در 40 سالگی، جزو اولین افرادی بود که شروع به حفاری در میان آوار کرد. او می گوید که 15 نفر را زنده بیرون کشیده است. او می افزاید: «اما شهر بزرگ است و بسیاری از محله ها تحت تأثیر قرار گرفته اند. ما به کمک های بشردوستانه و داوطلبان بیشتری برای کمک به ما نیاز داریم.»
در حالی که او صحبت می کند، گروهی از مردان از سقف پیچ خورده یک ساختمان فروریخته پایین می آیند و اجساد پیچیده شده در ملحفه ها را حمل می کنند. لحظاتی بعد، هنگامی که زنی اجساد بی جان عزیزانش را می شناسد، فریاد ناامیدی استخوان سوز به گوش می رسد.
امید دوباره زنده شد
تنها در این منطقه از ابتدای روز تاکنون 18 نفر جسد پیدا شده اند، اما امدادگران حتی با ادامه کاهش دما از امید خودداری می کنند. “آیا کسی صدای من را می شنود؟” یکی از کارگران فریاد می زند و به آرامی با میکروفون آوارها را می شست تا ضعیف ترین قطره صدا را تشخیص دهد.
ناگهان با فرا رسیدن شب به قهرمانمراس، امدادگران دیوانه وار شروع به حرکت می کنند و فریاد می زنند پتو. پس از ساعت ها کار پر زحمت، بالاخره به فردی رسیدند که صدایش در میان آوارها طنین انداز شده بود.
پوشیده از گرد و غبار، زن روی برانکارد در میان انبوهی از گریه ها و اشک ها – این بار شادی – در حالی که تماشاچیان گوشی های آنها را می گیرند تا لحظه را ثبت کنند، برده می شود. هر فردی که زنده بیرون کشیده می شود، امیدهای محو شده هزاران نفر دیگر را که مشتاقانه منتظر اخبار عزیزانشان هستند، دوباره زنده می کند.
اما زمان کمی برای شادی وجود دارد. هنگامی که زن با آمبولانس به نزدیکترین بیمارستان منتقل میشود، کارگران به زودی به حفاری باز میگردند، ناله آژیر به گروه کر کر کننده خودروهای اورژانس میپیوندد که در شهر طنینانداز میکنند.
این مقاله از اصل به زبان فرانسه ترجمه شده است.