هیچ صحنه ای بدون حسادت های کوچک و نه چندان کوچک وجود ندارد. پس از اینکه هرا گروه را ترک می کند، او شروع به نواختن در یک گروه دو نفره با پسری به نام والاک می کند. جک والاچ را به عنوان «فارغ التحصیل هنرستان، یکی از آن قلدرهای خود راضی، یک خواننده موسیقی» توصیف می کند. در همین حین، آخرین دوست دختر جک او را برای درامر گروهی به نام Mongoose Civique که جک صدایش را «ماهر، شبه سنگین، قلابزن به شیوهای ضد قلاب، نوعی نیروانای فراتهاوس، یا شاید با توجه به بیگناهی درخشان اشعار آنها، که تمایل دارند بوسههای حبابدار و نور سرد ستارگان کوهستان را تعالی بخشند، و بیشتر شبیه یک نیروانا خانه درختی هستند.» وقتی جک میفهمد که Mongoose توسط یک برچسب بزرگ امضا شده است، خاطرنشان میکند که «برخی از حقایق، مانند این واقعیت که در این دنیای پیچیده، شارلاتانها هستند که پیروز میشوند، هنوز آسیب دیدهاند.»
با داغ شدن جستوجوی ارل، هرا و کاتولف، گیتاریست گروه، به آن ملحق میشوند. باند کارآگاهان ما با برخی از دلالهای سیاسی و بارونهای املاک و مستغلات که TAOTSL در مورد آنها آواز میخواند در تماس است. افراد بد به عدالت در لحظاتی، فکر نکردن به «اسکوبی دو» سخت است، حتی اگر شخصیتهای «اسکوبی دو» هرگز چنین مبادلاتی نداشته باشند:
“تو همیشه ساده لوح بودی.”
“واقعا؟ اما من تنها کسی هستم که بودریار را خوانده ام.»
با طرح ساده – اگر کوکی – باشد، “هیچکس نمانده که به دنبال شما بیاید” کمی برای Lipsyte حرکت می کند. رمان فراگیر او، «سرزمین مادری» در سال 2004، ظاهراً مجموعهای از بهروزرسانیهای مجله فارغالتحصیلان دبیرستان است که توسط یک فارغالتحصیل متحرک به سمت پایین نوشته شده است. «سرزمین خانگی» که به دلیل حادثه سنگین بود، در طرح واقعی نیز کوتاه بود. در عوض با تصویر تیره و تار خود از زندگی طبقه متوسط حومه شهر تقویت شد. از منظر امروز، این کتاب به نظر یکی از آخرین یادگارهای دوران طولانی پس از جنگ است، آن دوره هاسیون – دادن یا گرفتن یک یا دو حمله تروریستی – زمانی که همه جا پرفروش ترین رمان های ادبی مصرف گرایی و ناراحتی حومه شهر بود. وقتی «سرزمین مادری» منتشر شد، چه کسی میدانست که این شرارتها به زودی در ادبیات داستانی با منابع دیگر اضطراب محیطی جابهجا میشوند: نابرابری اقتصادی، افول سیاسی، فاجعه زیستمحیطی قریبالوقوع؟
The Ask، رمان Lipsyte در سال 2010، این نگرانیهای «جدید» را به تأثیری عالی رساند، شاید تأثیری بهتر از هر رمان دیگری در آن دوره داشته باشد. اگرچه داستان کتاب بیشتر از «سرزمین زادگاه» بود، داستان برای فضا و اولویت با انبوه تحلیلهای اجتماعی رقابت میکرد. شخصیتهای آن بهگونهای غیرخودآگاهانه که مردم در موزیکالها به آهنگ سرازیر میشوند، به ریفهای بیشازحد درباره جامعه مدرن پرداختند. در مقابل، رمان نیمه طنز 2019 Lipsyte “Hark” که درباره یک گورو خودیاری است، پیچشها و چرخشهای زیادی داشت که اگر سعی میکردید این اکشن را ترسیم کنید، نتیجه شبیه به یکی از آن خطوط ترسناکی میشد که توسط EKG یا EKG تولید شده است. یک دروغ سنج این تأثیر کمتر باعث شد که خواننده عمیقاً روی سرنوشت خاص هارک و یارانش سرمایه گذاری کند تا به نکات کلی درباره بارون های فناوری، تروریسم جناح چپ، افراد فوق العاده ثروتمند، وسوسه فروش و غیره اشاره کند.
در مقایسه با این کتابها، «هیچکس به دنبال تو باقی نماند» تمرکز محدودتری دارد و تنها به بازکردن داستان در دست میپردازد. به آرامی و بدون هیچ گونه ضربه روایی پیش می رود. شخصیتی که به صورت خودجوش در یک مهمانی شام وارد یک سخنرانی می شود، دقیقاً از آن دسته افرادی است که در یک سخنرانی مهمانی شام حاضر می شود. از این نظر، «هیچکس» با داستانهای کوتاه شخصیت محور لیپسایت که اغلب در مجلاتی مانند نیویورکر و پاریس ریویو منتشر میشود، بیشتر از رمانهای قبلی او مشترک است.
آیا این نشان میدهد که «هیچکس» جاهطلبی کمتری دارد؟ شاید. به یک معنا. هدفش این نیست که همه بیماریهای سیاسی و اجتماعی ما را تشخیص دهد یا لحظههای ما را معنا کند. یک داستان کوچک را می گوید و آن را به خوبی بیان می کند. اما همچنین بسیار هوشمندانه و بسیار خندهدار است، خواندن از صفحه اول تا آخر، لذتی عامیانه، متفکر، پر از جنجال و گهگاه لمسکننده است.
آدل والدمن نویسنده رمان «مسائل عشقی ناتانیل پی» است.
هیچکس نماند که بیاید دنبال شما| توسط سام لیپسایت | 210 ص | سیمون و شوستر | 26.99 دلار